دنیای فیلم و سریال همیشه چیزهایی برای سوپرایز کردن مخاطبان خود دارد. از فیلمهای اکشن گرفته تا رمانس و جانیی همیشه تعجب مخاطبان را بر میانگیزد. این بار فیلم ال کامینو نیز مورد پند بسیاری از کاربران قرار گرفت. با نقد و بررسی فیلم سینمایی ال کامینو محصول سال 2019 اثری از وینس گیلیگان خالق آثار بینظیری همچون برکینگ بد و بهتره با سال تماس گرفت به آنچه که در ذهن نویسنه و کارگردان بوده است پی میبریم. حتی پیش از اتمام سریال برکینگ بد، تعدادی از اپیزودهای آن به لحاظ کارگردانی و روایتپردازی در حدواندازه فیلمهای کلاسیک، استثنایی ظاهر شدند. علیالخصوص با توجه به موفقیت بیش از حد انتظار اسپینآفش یعنی سریال بهتره با سال تماس گرفت، فیلم ال کامینو، از بسیاری جهات نتوانسته خودش را به سطح اپیزودهای سریال موفقش برساند و عملکردی نسبتاً ضعیف داشته است. البته، ناگفته نماند که به خودی خود واقعاً یک فیلم ارزشمند و قابل ستایش است.
جسی و دنیایی جدید
هشدار: از اینجا به بعد مقاله بخشهایی از داستان فیلم را اسپویل میکند.
بعد از آخرین قسمت سریال، جسی پینکمن (آرون پائول) موفق شد تا به لطف همکار سابق کشتهشدهاش، والتر وایت (برایان کرنستون)، از کشتاری که در مجتمع جک ولکر (مایکل بوون) رخ داده بود، فرار کند. جسی که اکنون از قانون فراری است، میداند بدون اینکه دستگیر شود، دیگر نمیتواند به زندگی قبلی خود بازگردد، پس تصمیم میگیرد تا از خدمات «پنهانکننده» اد گالبریث (رابرت فاستر) استفاده کند تا شاید بتواند زندگی جدیدی برای خودش دستوپا کند. چون قبلاً جسی مجبور شده بود به خاطر شخصیت نافذ و روبهمرگ والتر با وی روبرو شود، یک بار گالبریث را دستبهسر کرده بود، به همین خاطر، اد قیمت قبلی خدمات خود را دوبرابر کرد و جسی را در تنگنا قرار داد.
بازی سرنوشت برکینگ بد
هدف نهایی سریال این بود که علیرغم انتخابهایی که در زندگی خواهیم داشت و اینکه تا چه حد از آزادی و اختیارمان بهرهمند میشویم، همواره مورد لطف و بخشش خداوند یا کائنات بیاهمیت و بیعاطفه قرار میگیریم و سرنوشت همیشه چیز دیگری برایمان رقم میزند. در پایان این فیلم نیز اوضاع همینطور است، متوجه میشویم که باید در زندگی به دنبال علائق و سلایق خود برویم و اجازه ندهیم که کائنات برایمان انتخاب کنند. به عبارتی دیگر، همان درونمایه سریال که به زیبایی عنوان شده بود، به کمک نشانههای تصادفی و انتخابهای شخصی در فیلم مطرح شد و ما را به تماشای روایتی واداشت که کاملاً معمولی و ساده بود و چیز جدیدی برای گفتن نداشت. عدهای از مخاطبان سریال با پایانبندی قسمت فلینا مشکل داشتند، چون همهچیز مطابق میل والتر پیش رفت و برای جرائمش محاکمه نشد و سرطان را هم بیشتر تحمل نکرد و کشته شد. مشکلی که درخصوص ال کامینو وجود دارد این است که یک اقدام جاهطلبانه دیده میشود که بدون ساخت و پرداخت پیچیدگیها و ظرافتهای داستانی از نقطه الف به سوی نقطه ب حرکت میکند. و اگر بخواهیم صادق باشیم، باید گفت همین جزئیات بودند که برکینگ بد را سرپا نگه میداشتند.
فلشبکهای تأثیرگذار و احساسی
با توجه به اینکه ال کامینو (El Camino Film Review in Thegurdian) نتوانست مانند قبل از حضور جادویی وینس گیلیگان بهرهمند شود، بااینحال، زمانی فیلم در اوج خود به سر میبرد که جسی رویدادهای پیش از «رهایی»اش را به خاطر میآورد. فلشبکهایی که در آن تعاملاتش با سه کاراکتر کشتهشده، در سه دوره زمانی متفاوت در طول سریال، روایت میشود که بسیار اثرگذار و تکاندهنده ظاهر میشود و تمام تلاشش را میکند تا از داشتن یک روایت مستقیم و ساده پرهیز کند. هر یک از این سه کاراکتر در زندگی جسی رابطهای بنیادی محسوب میشدند و ما به این نتیجه میرسیم که گیلیگان شاید بخواهد عاطفه وجودی و حس عطوفتی که به جسی داشتیم را در ما بیدار کند و به نوعی علیرغم رفتارهای خشن یا انگیزههای برانگیختهشده وی تحت شرایط پیرامونش، بهترین چیزی که میشود برایش انتظار داشت را به تصویر بکشد.
یکی از مهمترین این فلشبکها به زمان اسارت جسی توسط دارودسته جک ولکر برمیگردد، زمانیکه رابطهاش با قاتل روانی تاد آلکویست (جسی پلمونز) شدت یافت، بعد از اینکه تاد عمویش جک را متقاعد کرد تا از جان جسی بگذرد و بگذارد وی برایشان شیشه بپزد. درست است که این ماجرا برای تاد عاقبت به خیری نداشت، شخصیت خونسرد و طبع فریبندهاش احساسات واقعیاش را برای جسی تاحدودی نامفهوم ساخته بود و این فلشبکها بیشتر حس دغلکاری تاد را به نمایش میگذاشت که اسارت جسی را برایش دشوار میساخت و روحش را عذاب میداد.
نقشهایی قدرتمندتر از گذشته
بازیگران جدید و قدیمی در بهترین وضعیت خود ظاهر شدهاند، درست به همان شکل که با تولیدات قبلی گیلیگان خو گرفته بودیم، بویژه جسی پلمونز، که کاراکتر مرموزی که تاد از زمان معرفیاش برایمان داشته را به طور کامل تسخیر کرده است.پ همانطور که از گیلیگان انتظار میرفت، او آنقدر به بازیگرانش علاقه دارد که به آنها آزادی، فضا و زمان برای کشف جزئیات متعدد و لحظات احساسی لازم برای تعریف نقشهایشان فراهم میآورد. جسی همیشه یادآور کاراکتری سمج است که به تدریج خودش را بالا کشیده تا به یک قطبنمای اخلاقی قدرتمند بدل شده است و آرون پائول، رفتارهای خشونتآمیز و طعنهآمیز جسی را که میشناسیم و دوستش داریم حفظ کرده و در تلاش است تا بین نابودی و آسیبپذیری تعادل برقرار کند. از منظر پائول و لحنهای دیگری که دارد، متوجه بلوغ جسی و تمایل شدیدش به پاکسازی دنیای نابودشده قبلیاش خواهیم شد.
از همه جالبتر، دیدن رابرت فورستر است، که در روز اکران ال کامینو فوت کرد. براساس تعاملش با والتر وایت و سال گودمن، میبینیم که اد، رفتارش آرام، خونسرد و مطمئن است و شخصیتی قابلاعتماد دارد. فورستر تمام تجربیاتش از حرفه بازیگری را در این کاراکتر گنجانده و به او رفتاری صادقانه و طبیعی داده و نهایت تلاشش را کرده تا رد انسانیت را از وجودش پاک کند تا بتواند اصول اخلاقی حرفهایاش را حفظ کند. شاید تلخ باشد، که آخرین سکانسی که از وی در ال کامینو میبینیم یک خداحافظی زودهنگام با بازیگری شایسته و کاربلد باشد. در نقد فیلم متوجه شخصیت منفی بی بخار و بخشهایی از سبک و سیاقهای قدیمی با رگههایی از نوآوری میشویم.
شخصیت منفی بیبخار
زمانیکه دشمن اصلی جسی در کالبد نیل (اسکات مکآرتور) ظاهر میشود، کسی که از جسی خوشش میآید، به دنبال پول تاد است و فیلم او را چیزی بیش از یک شخصیت شرور اجباری نشان میدهد، کاراکتری است که نتوانسته خیلی به گرفتاریهای جسی دامن بزند و برایش مشکلتراشی کند. جسی از یک استرس پس از حادثه رنج میبرد و آسان بودن مسیر پیشرویش کمی ناجور جلوه میکند. در اینجاست که ال کامینو (Review El Camino Film in IGN) برای اینکه بتواند خودش را در قالب یک فیلم کامل در معرض نمایش بگذارد، شکست میخورد و باید گفت بهتر میبود نتفلیکس برای اثربخشی بازگشت این کاراکتر، یک مینیسریال میساخت.
قدیمی با رگههایی نوآوریِ تاریک
ال کامینو مدیون سبکوسیاق فیلمهای قدیمی و وسترن است و در دنیایی تاریک روایت میشود، همانند سریال، و حتی به جنبههای پنهانی و درونیتر فیلم هم پرداخته میشود. در سریال برای اینکه بتوانیم جزئیات محیط اطراف را به خوبی درک کنیم و متوجه ریزهکاریهای فضای درونی قصه شویم، همهچیز به درستی به تصویر کشیده میشد، اما در فیلم فرصت این کار وجود ندارد و بیشتر روی ماهیت خشن اتاقها و موقعیتها تمرکز دارد. نحوه فیلمبرداری فیلم برکینگ بد نیز در نوع خود بینظیر بوده و گیلیگان و تیمش موفق شدهاند به تصویربرداری سینمایی برسند که همیشه برای سریال آرزویش را داشتهاند. یک مثال فوقالعاده در این زمینه، آپارتمان تاد خواهد بود. نه تنها ظاهری تروتازه به خود گرفته، بلکه ماهیت آشفته کاراکترهایش را نیز بهتر جلوه میدهد. وجود مجسمههای متعدد در گویهای برفی نسبت به سناریوهای خبیثانه، نسبتاً وحشتناک جلوه میکند و از همه بدتر زمانی است که رطیل درو شارپ کیلینگ را پیش خود نگهداشته و مجسمهها را در جانورگاهش میگذارد؛ درواقع میخواهد نشان دهد که او دوست دارد آنها زندهزنده رنج بکشند.
جمعبندی: حسن ختامی بر یک افسانه
شاید ال کامینو (Review El Camino in Filminquiry) را بیشتر بتوان آخرین قسمت از سریال برکینگ بد دانست تا یک پایانبندی جدید، چون در آن صرفاً شاهد مسیر احساسی جسی در روایت پرماجرای گذشته و حالِ قصهای تکراری هستیم. مشکل، ساخت این فیلم نیست، بلکه نوآوری خاص و دلیل ویژه ساختنش را نتوانسته با جاهطلبی درست و بجا به ما بفهماند و نشان دهد. با همه اینها، دنبالهای که بر دنیای برکینگ بد ساختهشده، افتضاح نیست، لحظاتی در آن وجود دارد که احساس میکنیم ال کامینو ضربان احساسات ما را به دست گرفته و روایت پایانی یکی از بزرگترین و بهترین کاراکترهایش را در آخرین فصل از دنیای برکینگ بد، وداع میگوید. اهمیتی ندارد از چه زاویهای به این قصه نگاه کنید، برکینگ بد را نمیتوان مجدداً از نو ساخت. به نوعی باید گفت، شاید این فیلم برای این ساخته شده تا تصویر خوشحال و خندان جسی بعد از فرارش از مجتمع ولکر را نشان دهد و حسن ختامی بر این قصه باشد.
نقد و بررسی فیلم و سریال فیلم ,سریال ,کامینو ,برکینگ ,اینکه ,شخصیت ,جلوه میکند ,شخصیت منفی ,کامینو review ,برای اینکه ,دنیای برکینگ منبع
درباره این سایت